وبلاگ پایگاه خبری اخبار ملکان و دوهفته نامه فرهنگی اجتماعی ندای ملکان

لینک کانال اخبار ملکان و نشریه ندای ملکان در تلگرام:akhbare_malekan@

لینک کانال اخبار ملکان و نشریه ندای ملکان در تلگرام:akhbare_malekan@

وبلاگ پایگاه خبری اخبار ملکان و دوهفته نامه فرهنگی اجتماعی ندای ملکان

چاپ آگهی های:دولتی،تبلیغاتی ،ثبتی،دادگستری،مفقودی،مزایده و مناقصه،پیام های تبریک،تقدیروتشکر،تسلیت،عکس دانش آموزان ممتاز و غیره در نشریه ندای ملکان و سایر روزنامه های سراسری و کثیرالانتشار (با قیمت مناسب و در عرض 48 ساعت)پذیرفته می شود.

توجه: نشریه ندای ملکان هر دو هفته یکبار به همراه آخرین اخبار و رویدادهای منطقه،در تیراژ بالا و در صفحات رنگی و سیاه و سفید منتشر و در ادارات دولتی،شعب بانک ها،مدارس،نماز جمعه،جلسات و مراسمات دولتی،کتاب فروشی ها و سطح بازار شهر ملکان به طور رایگان توزیع می گردد و بهترین،گسترده ترین و ارزان ترین وسیله برای تبلیغ محل کسب و کار اصناف محترم شهر ملکان و سایر شهرهای همجوار(مراغه،میاندوآب،بناب،بوکان،مهاباد،عجب شیر و غیره)می باشد!

--------------------------------------------

دفتر مرکزی:ملکان/خیابان امام(ره)/جنب داروخانه دکتر نیری
تلفن: 37826118

شعبه 2:ملکان - خیابان معلم - روبروی شرکت تعاونی مصرف فرهنگیان - کیوسک مطبوعاتی ندای ملکان
تلفن: 37827752

شماره های تماس و فضای مجازی:09144213777 - 09380597600

ایمیل: einaloumalekan@yahoo.com

لینک کانال پایگاه خبری اخبار ملکان در تلگرام:akhbare_malekan@


آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

این نان مال رزمنده هاست!

جمعه, ۲ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۱۰ ب.ظ


نان نداشتیم بهش گفتم: "عصر زودتر بیا خانه، نان هم یادت باشد حتماً بخر!"

زود که نیامد هیچی، نان هم نخرید.

تازه گفت: "امشب مهمان داریم. جلسه مهم‌مان را مجبور شدم بیاورم اینجا."

گفتم: "با کدام نان؟" گفت: "راست می‌گویی‌آ."

فرستاد بروند از تدارکات لشگر نان بیاورند. آنها هم آرزوشان بود مهدی ازشان چیزی بخواهد سریع رفتند آوردند. فکر کنم پنج شش تایی بود. خودش رفت ازشان گرفت. توی پله‌ها نگاه مرا به نان دید، حتی دید دست دراز کرده‌ام بگیرم‌شان.

گفت: "تو حق نداری از این نان‌ها بخوری صفیه!"

گفتم: "چرا؟"

گفت: "این نان‌ مال رزمنده‌هاست. فقط آنها حق دارند ازشان استفاده کنند."

گفتم: "من هم خب زن یک رزمنده‌ام."

گفت: "نمی‌شود اینقدر اصرار نکن."

باورتان می‌شود من آن شب را با نان خرده‌های خشکیده شده ته سفره‌مان گذراندم؟ آن هم من. منی که در خانه پدری آنقدرها سختی نکشیده بودم. منی که حتی به خاطر شرایط ناهنجار اجتماعی قبل از انقلاب و روحیه مذهبی خانوادگی‌مان از خیر درس خواندن گذشته بودم. منی که می‌توانستم بهترین زندگی‌ها را برای خودم بخواهم.

منبع:وبلاگ معبری به آسمان

۹۴/۰۵/۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
سیاوش عینالو

نظرات  (۱)

بسیار آموزنده بود. هرچند خوشبختانه با بخش هایی اززندگی وروحیه آقا مهدی آشنایی داریم. یادش گرامی باد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی