وبلاگ پایگاه خبری اخبار ملکان و دوهفته نامه فرهنگی اجتماعی ندای ملکان

لینک کانال اخبار ملکان و نشریه ندای ملکان در تلگرام:akhbare_malekan@

لینک کانال اخبار ملکان و نشریه ندای ملکان در تلگرام:akhbare_malekan@

وبلاگ پایگاه خبری اخبار ملکان و دوهفته نامه فرهنگی اجتماعی ندای ملکان

چاپ آگهی های:دولتی،تبلیغاتی ،ثبتی،دادگستری،مفقودی،مزایده و مناقصه،پیام های تبریک،تقدیروتشکر،تسلیت،عکس دانش آموزان ممتاز و غیره در نشریه ندای ملکان و سایر روزنامه های سراسری و کثیرالانتشار (با قیمت مناسب و در عرض 48 ساعت)پذیرفته می شود.

توجه: نشریه ندای ملکان هر دو هفته یکبار به همراه آخرین اخبار و رویدادهای منطقه،در تیراژ بالا و در صفحات رنگی و سیاه و سفید منتشر و در ادارات دولتی،شعب بانک ها،مدارس،نماز جمعه،جلسات و مراسمات دولتی،کتاب فروشی ها و سطح بازار شهر ملکان به طور رایگان توزیع می گردد و بهترین،گسترده ترین و ارزان ترین وسیله برای تبلیغ محل کسب و کار اصناف محترم شهر ملکان و سایر شهرهای همجوار(مراغه،میاندوآب،بناب،بوکان،مهاباد،عجب شیر و غیره)می باشد!

--------------------------------------------

دفتر مرکزی:ملکان/خیابان امام(ره)/جنب داروخانه دکتر نیری
تلفن: 37826118

شعبه 2:ملکان - خیابان معلم - روبروی شرکت تعاونی مصرف فرهنگیان - کیوسک مطبوعاتی ندای ملکان
تلفن: 37827752

شماره های تماس و فضای مجازی:09144213777 - 09380597600

ایمیل: einaloumalekan@yahoo.com

لینک کانال پایگاه خبری اخبار ملکان در تلگرام:akhbare_malekan@


آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

مدعوین از سراسر کشور باید میز استان خود را پیدا کنند و پس از احراز هویت وارد سالن شوند. یاد ستادهای انتخاباتی می‌افتم. فضای لابی ساختمان، نوع ترددها و فعالیت برگزار‌کنندگان مانند یک میتینگ انتخاباتی است. جوانی سی و چند ساله مشغول چانه زدن با افرادی است که بدون دعوتنامه آمده‌اند. نگاهش که به من می‌افتد می‌پرسد چه کار دارم؟ می‌گویم منتظرم. برای اینکه حساسیت بی‌دلیل ایجاد نکنم تصمیم می‌گیرم از لابی خارج شوم، پیش از آن غضنفری، وزیر بازرگانی دولت احمدی‌نژاد را هم می‌بینم که وارد می‌شود. دقایقی بعد پژو پرشیای مشکی با شیشه‌های دودی پشت زنجیر ورودی کوچه توقف می‌کند. کلیددار قفل زنجیر معلوم نیست کجاست. سرنشین خودروی پرشیا که شمس الدین حسینی، وزیر اقتصاد دولت احمدی‌نژاد است مجبور می‌شود پیاده به سمت ساختمان برود. از او درباره جزییات همایش می‌پرسم، می‌گوید: دو ساعت دیگر می‌آیند بیرون توضیح می‌دهند. می‌پرسم قرار است سخنرانی کنید؟ می‌گوید نمی‌دانم. با تعجب می‌پرسم یعنی شما نمی‌دانید قرار است سخنرانی داشته باشید یا نه؟ با حالت خاصی می‌گوید شما همه جا همین‌جوری خبرنگاری می‌کنید؟ می‌گویم بله و می‌پرسم شما شخصا برنامه‌ای برای ورود به انتخابات مجلس دارید؟ باز هم پاسخش این است: نمی‌دانم. قبل از اینکه پرسش بعدی را مطرح کنم کسی از پشت دستم را پیچاند و تلاش کرد نگذارد مصاحبه با وزیر احمدی‌نژاد را ادامه دهم. صدایم را بلند کردم تا شاید آقای وزیر سابق متوجه این هتاکی شود و جلوی این فرد ناشناس را بگیرد اما او بی‌توجه به راهش ادامه داد. خواستم به رفتارش مسلط باشد اما با صدای بلند و توهین آمیزی گفت برو آن‌طرف. همین‌طور که با دست ضربه می‌زد در جواب من که خواستار معرفی‌اش شدم، گفت: مشکل داری زنگ بزن ١١٠.

فرد ناشناس لباس شخصی که ظاهرا از برگزار‌کنندگان مراسم بود همچنان با اصرار بر برخورد فیزیکی تلاش می‌کرد وارد درگیری شوم. گفتم باید ادب یادتان بدهند. با دست به سینه‌ام کوبید و گفت برو... گفتم «کی به تو اجازه داده با من این‌طور حرف بزنی؟» نمی‌دانم چرا علاقه‌ای به صحبت کردن محترمانه ندارد. باز با فشار دست و ضربه زدن به من می‌گوید: هر کی هستم به خودم مربوطه. من همه کاره‌ام اینجا. سراغ همان جوان سی‌و‌چند ساله که در ورودی ساختمان مشغول بود رفتم. پرسیدم این دوست‌مان که مشغول فحاشی و کتک زدن من است چه سمتی دارد؟ یک لحظه جا خورد. انگار که درست نشنیده، پرسید: شما را می‌زند؟ برایش توضیح دادم که خبرنگار روزنامه اعتماد هستم؛ اما اسم خبرنگار را که شنید نوع رفتارش تغییر کرد. نوبت توهین کردن او رسید. گفت آقای حسینی رفت شما هم برو. برخوردش دیگرمحترمانه نبود. «می‌روی یا بگویم حفاظت بندازدت بیرون؟» ما نه در ملک شخصی احمدی‌نژاد هستیم نه در محلی تحت تملک حامیانش. به همین دلیل اعتراض کردم که نمی‌تواند من را بیرون بیندازد. دستم را محکم‌تر پیچاند، با قلدری گفت: می‌توانم. وقتی خواستم هویتش را روشن کند تا بدانم چه کسی است با شیوه خاصی که به گوشم آشناست می‌گوید: «حالا روشن می‌شود.» فرد هتاک را پیدا کردم. چند قدمی به سمتم آمد درست چند سانتی‌متری صورتم داد زد برو اونور، جلو من نایست. دوباره از دستانش کمک می‌گیرد. من همچنان اصرار دارم بدون کمک دست، حرفم را منتقل کنم اما او داد می‌زند: «من همه کاره‌ام. برو اونور بابا!» گفتم: گذشت آن زمانی که هر کاری می‌خواستید می‌کردید. مرد جوان می‌گوید: نخیر. نگذشته.

ظهر نشده خبر صحبت‌های احمدی‌نژاد منتشر می‌شود: گفته است ما اهل دعوا و فحاشی نیستیم....

<
۹۴/۰۵/۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
سیاوش عینالو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی