وبلاگ پایگاه خبری اخبار ملکان و دوهفته نامه فرهنگی اجتماعی ندای ملکان

لینک کانال اخبار ملکان و نشریه ندای ملکان در تلگرام:akhbare_malekan@

لینک کانال اخبار ملکان و نشریه ندای ملکان در تلگرام:akhbare_malekan@

وبلاگ پایگاه خبری اخبار ملکان و دوهفته نامه فرهنگی اجتماعی ندای ملکان

چاپ آگهی های:دولتی،تبلیغاتی ،ثبتی،دادگستری،مفقودی،مزایده و مناقصه،پیام های تبریک،تقدیروتشکر،تسلیت،عکس دانش آموزان ممتاز و غیره در نشریه ندای ملکان و سایر روزنامه های سراسری و کثیرالانتشار (با قیمت مناسب و در عرض 48 ساعت)پذیرفته می شود.

توجه: نشریه ندای ملکان هر دو هفته یکبار به همراه آخرین اخبار و رویدادهای منطقه،در تیراژ بالا و در صفحات رنگی و سیاه و سفید منتشر و در ادارات دولتی،شعب بانک ها،مدارس،نماز جمعه،جلسات و مراسمات دولتی،کتاب فروشی ها و سطح بازار شهر ملکان به طور رایگان توزیع می گردد و بهترین،گسترده ترین و ارزان ترین وسیله برای تبلیغ محل کسب و کار اصناف محترم شهر ملکان و سایر شهرهای همجوار(مراغه،میاندوآب،بناب،بوکان،مهاباد،عجب شیر و غیره)می باشد!

--------------------------------------------

دفتر مرکزی:ملکان/خیابان امام(ره)/جنب داروخانه دکتر نیری
تلفن: 37826118

شعبه 2:ملکان - خیابان معلم - روبروی شرکت تعاونی مصرف فرهنگیان - کیوسک مطبوعاتی ندای ملکان
تلفن: 37827752

شماره های تماس و فضای مجازی:09144213777 - 09380597600

ایمیل: einaloumalekan@yahoo.com

لینک کانال پایگاه خبری اخبار ملکان در تلگرام:akhbare_malekan@


آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

حاشیه‌نگاری به حاشیه در حاشیه روز خبرنگار

دوشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۵۹ ق.ظ
حاشیه یک: برخی از کانون‌های تبلیغاتی وبرخی تیم‌های علمی و فرهنگی را دیده‌اید وقتی سفارش کاری را می‌گیرند طی می‌کنند که همه چیز با آن‌ها، دکور صحنه و سخنران مراسم و غیره ظاهرا در استانداری هم چنین روحیه‌ای حاکم شده است. وقتی اداره‌ای استاندار محترم را دعوت می‌کند علاوه بر ایاب و ذهاب استانداری مجری مراسم را هم استاندار به عهده می‌گیرد که با خودش بیاورد. البته آمدنش بد نمی‌شود فکر می‌کنم داریم اخبار گوش می‌کنیم. یک احتمال این است که جناب استاندار طاقت دوری مشاور خود را ندارد که شرط می‌کند مجری باید این باشد ولاغیر و دوم اینکه مجری دیگر باشد استاندار نمی‌تواند سخنرانی کند.

حاشیه دو: یکی از مهمانان عزیز جشنواره کاریکاتور که از یک روز قبل آمده بود انگاری یک چیزی توی گلویش کیر کرده بود می‌خواست بپرسد اما مثل اینکه رویش نمی‌شد. تا استاندار محترم فرمودند که اولین خواسته مردم تبریز از من مبارزه با اعتیاد بود. طرف رو کرد به من و با پر روئی گفت عمو مرکز فروش مواد تبریز کجاست؟ به قول دوست ظریفم اینگار ما شهری در مرز افغانستان هستیم

یاد فیلم‌های هندی افتادم که یک نفر توی یک شهر با همه عوامل اعتیاد مبارزه می‌کند. توی ذهنم یک آهنگ هندی هم گذاشتم رو چهره استاندار محترم و رفتم تو عالم خیال و آی کیف کردم.

 حال بگو چرا مسئله فرهنگ و سیاست و عمران در استان از جایش تکان نمی‌خورد چون خواسته اول مردم مبارزه با اعتیاد است نه ترویج فرهنگ. اگر مردم بخواهند با فرهنگ هم مبارزه می‌کنم و الا هیچ (اصول مردم‌مداری)

حاشیه سوم: اصولا روز خبرنگار برای این است که مسئول بیاید و بنشیند و حرف و درد خبرنگار را بشنود نه اینکه به جای کنفرانس خبری بیاید و بگوید و بروند آن هم دسته‌جمعی انگار از مجلس عزا خارج می‌شوند تا استاندار بلند می‌شود بقیه مدیران و توابع هم بلند می‌شوند. تا می‌آیم غم توهین سال قبل را فراموش کنیم که آمدند و گفتند و رفتن دوباره به ما توهین می‌شود برادر محترم مسئول استان از قدیم گفته‌اند «آدون نه‌دیر رشید، بیرین دئ بیرین ائشید»

حاشیه چهارم: اینکه به یک پیشکسوت مطبوعات کارت هدیه دویست هزار تومنی بدهند آدم یاد نامزدی‌های قدیم می‌افتد که به برادر عروس پولی را می‌دانند که برود بستنی بخر و بخور وآن دو با هم حال می‌کردند.

 واما بعد.‌ای عزیز بدان که روز خبرنگار در یک دورة چهار ساله تعریف می‌شود که هر سال بنا به مقتضیات آن سال که مربوط می‌شود به دوری و نزدیکی روز خبرنگار به ایام انتخابات ضعف و قوت دارد. سال اول چون اندکی از انتخابات گذشته برخی از نمایندگان را حجب و حیا وا می‌دارد که روز خبرنگار در برخی از جمع‌ها دیده شوند وبه برخی از تلفن‌های خبرنگاران جواب بدهند سال دوم و سوم که فاصله از انتخابات دور‌تر می‌شود نمایندگان به یک آلزایمر سیاسی دچار می‌شوند و اصلا روز خبرنگار را فراموش می‌کنند و جواب تلفن را که نمی‌دهند بماند به خبرنگار محل گربه هم نمی‌گذارند واما سال چهارم که نزدیک می‌شود به ایام انتخابات روز خبرنگار و خود خبرنگار عزیز و عزیز‌تر می‌شود همین دیروز از یک نماینده اس‌ام‌اسی بدستم رسید که با قرائت آن فکر کردم که یکی از دوستان قدیم است که جمله را با عزیز دلم، تاج سرم، آغاز و ختم کلامش فدات بشم بود. در سال چهارم اغلب نمایندگان سالن یا خانه یکی از ادارات دولتی را از یک مدیر مدبر عاریه گرفته به هیچ دینار و مجلس سخنرانی راه می‌اندازند و شام هم می‌دهند. حتی کارت هدیه که شاید هدیه یک مدیر مدبر دیگر باشد را هم می‌دهند و جواب تلفن شما خبرنگار را به فوریت 115 می‌دهند. به این امید که خبرنگار په‌په باشد و با یک شام و صد هزار تومان کارت هدیه به او رأی بدهد و او را تبلیغ کند غافل از اینکه خبرنگار از همه نمایندگان آن را ستانده است که او می‌دهد و عقل سیاسی خود را به شامی و کارت بانگی نفروشد.

و کلام آخر اینکه عجیب بود در روز خبرنگار مدیرکل محترم برایش سفر ضروری تهران، مانند مجالس قبلی نیامده بود و در شهر تبریز حاضر و ناظر بود.

*مدیر مسئول روزنامه سرخاب

۹۴/۰۵/۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
سیاوش عینالو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی