کلید تدبیر جبارزاده برای قفل های مدیریتی استان
یکی دیگر از خصوصیات مدیریتی جبارزاده، صبر و حوصله او در تغییر مدیران و بی التفاتی به برخی انتقادات رسانه ها و محافل منتسب به اصلاح طلبان در خصوص روند کند تغییر مدیران استانی است. او در طی این دو سال، هرگز «موتور جت» به قطار تغییر مدیران استانی نبست! ماشین تغییر مدیریتی او تقریبا با سرعتی ثابت و یکنواخت حرکت کرده تا مبادا آهنگ سریع تغییرات، ماشین دستگاه مربوطه و کل استان را با اخلال و رکود و آشوب مواجه نسازد.
او خود نیز به این قضیه اعتراف می کند تا آنجا که در جلسه تغییر مدیر دستگاه ورزش و جوانان استان به صراحت اعلام کرد که: «بنده با تغییر مدیران معمولا موافقت نمیکنم مگر اینکه جایگاه مدیر قبلی ارتقا یابد!»
این روحیه بی گمان با روحیه تشکیلاتی گروهی که او دوران آغازین سیاست ورزی و حزب گرایی خود را با طرز فکر «کارگزاران» مشق کرده و با سران و مدیران منتسب به این حزب همراه و همقدم بوده همخوانی و همراستایی ندارد. چرا که همه ما روحیه حاکم بر طیف کارگزاران را بر مبنای تصمیم گیری های بزرگ و علنی، و اقدامات فرامعمولی، پرسرو صدا و آگراندیسمان شده می شناسیم. اما حداقل جبارزاده در این زمینه با این نوع رویکرد مدیریتی تقارن و تقارب ندارد. جبارزاده استراتژی خاص خود را دارد. شاید اگر کسی غیر از او در این مسند بود ترجیح می داد اقدامات دولت روحانی با تبلیغات و طمطراق بیشتری رسانه ای شود، تغییرات مدیران را زودتر و با آهنگ سریعتری کلید می زد و چه بسا خط متمایز بین گروه ها و تشکیلات سیاسی و اختلافات بین دو طیف عمده سیاسی کشور یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان را در ساختار مدیریتی پررنگ تر و متمایزتر می ساخت. نامهایی که قبل از آمدن او به استان آذربایجان شرقی از آنها نام برده می شد قطعا این روال را طی نمی کردند افرادی مانند درویش زاده و عبدالعلی زاده و حتی تا سبحان الهی و مهرعلیزاده و پورحسینی و …!
با این حال، جبارزاده همانند اکثر مردم آذربایجان غربی و شهر زادگاهش خوی، که خوی و خصلتی متین و روحیه ای آرامتر دارند تلاش می کند هزینه های سیاسی و اجتماعی هر تغییری کمتر باشد. شاید از همین روست که تغییرات مدیریتی کلان استان تا این زمان به درازا کشیده است در حالی که قریب به اتفاق استانهای کشور، همه واگن های قطار مدیریتی شان را عوض کرده و حتی ریل گذاری تازه ای در این رابطه انجام داده اند.
دفاع جبارازده از عملکرد مدیران دوران احمدی نژاد هم معمولا در همه مراسم تودیع و معارفه صورت می گیرد.
در تازه ترین انتساب مدیریتی در اداره ورزش استان نیز شاهد این رویکرد بودیم. او به شدت از مدیر ورزش قبلی تمجید کرد و حتی از عبارت قدسی «شهادت» بهره گرفت تا نشان دهد که از کار و عملکرد اسبقیان راضی است: «مدیرکل سابق ورزش و جوانان استان در سمت و جایگاه خود نهایت تلاش را داشت، بنده شهادت میدهم که وی کمفروشی نکرده و سنگ تمام گذاشت. اسبقیان به وعده های خود عمل کرده و امروز به جایگاه ارزشمندی در حوزه ورزش رسیدهایم.»
در آئین های تغییر مدیران قبلی هم او بنای تازه ای گذاشت هر چند که برخی از آن به عنوان یک «تعارف» و تبلیغات یاد کردند اما رویکرد تازه ای بود. او از اینکه عنوان « تودیع» برای این نوع برنامه های تغییر مدیریتی اطلاق شود مخالفت کرد. تا آنجا که پیشنهاد داد به جای واژه «تودیع» از عبارت : «تجلیل» استفاده کنند. هر چند که کاربرد این عبارت چه در رسانه های گروهی و چه در افواه عمومی کمتر گوش شنوا و پذیرایی پیداکرد. برخی از نیروها و فعالین سیاسی منتسب به اصلاح طلبان و دولت تدبیر و امید از رفتارهای مدیریتی و این نوع نگاه و نگرش جبارزاده راضی نیستند و آن را در تضاد با مرام نامه تشکیلات و تعهدات خود می دانند. تا آنجا که انتقادات تند و صریحی در شبکه های اجتماعی علیه انتخاب و انتساب مدیران دولتی از خود بروز داده اند.
به هر حال در آستانه انتخابات جبارزاده دست به دو تغییر مدیریتی در سطح استان زد. ( هلال احمر و اداره کل ورزش ). البته مدیریت هایی که کمتر شائبه فعالیت سیاسی دارند. حداقل بر روی کاغذ ، فعالیت سیاسی و تبلیغاتی خاصی نمی توان بر شرح وظایف و چارت اداری آنها نوشت. با این حال انتساب مدیر جدید بر راس اداره ورزش و جوانان هم از همان روحیه تعامل گرا و معتدل او حکایت دارد. او سردار نظمی را نه به خاطر رویکرد سیاسی و انتسابش به یک ارگان انقلابی بلکه به خاطر سابقه ورزشی اش بر این مسند منسوب کرد. انتظار می رفت که این انتساب نیز مورد رضایت گروه های سیاسی اصلاح طلبان و تدبیر و امید نباشد. این اتفاق هم افتاد و اما همه این فعالین سیاسی همراستا، با توجه به آشنایی های قبلی و عملکرد جبارزاده در حوزه تغییر مدیران در طی دو سال گذشته، بیشتر سکوت پیشه کردند! آنها به این باور رسیده اند که «جبارزده»، نه احمدی نژاد است یک شبه دهها مدیر را برکنار کند او درست همفکر «روحانی» است که گفت: «داس» نداریم. کلید به دست گرفته ایم!
با این حال، همان کلیدی که اینک در دست جبارزاده است مطمئناٌ بعد از اسفندماه و رویدادهای مربوط به آن نیاز به تغییرات اساسی خواهد داشت. شاید این کلید، دیگر نتواند برخی قفل ها را باز کند! چه بسا بحث تغییر کلید و حتی «کلیددار» مطرح شود!