وبلاگ پایگاه خبری اخبار ملکان و دوهفته نامه فرهنگی اجتماعی ندای ملکان

لینک کانال اخبار ملکان و نشریه ندای ملکان در تلگرام:akhbare_malekan@

لینک کانال اخبار ملکان و نشریه ندای ملکان در تلگرام:akhbare_malekan@

وبلاگ پایگاه خبری اخبار ملکان و دوهفته نامه فرهنگی اجتماعی ندای ملکان

چاپ آگهی های:دولتی،تبلیغاتی ،ثبتی،دادگستری،مفقودی،مزایده و مناقصه،پیام های تبریک،تقدیروتشکر،تسلیت،عکس دانش آموزان ممتاز و غیره در نشریه ندای ملکان و سایر روزنامه های سراسری و کثیرالانتشار (با قیمت مناسب و در عرض 48 ساعت)پذیرفته می شود.

توجه: نشریه ندای ملکان هر دو هفته یکبار به همراه آخرین اخبار و رویدادهای منطقه،در تیراژ بالا و در صفحات رنگی و سیاه و سفید منتشر و در ادارات دولتی،شعب بانک ها،مدارس،نماز جمعه،جلسات و مراسمات دولتی،کتاب فروشی ها و سطح بازار شهر ملکان به طور رایگان توزیع می گردد و بهترین،گسترده ترین و ارزان ترین وسیله برای تبلیغ محل کسب و کار اصناف محترم شهر ملکان و سایر شهرهای همجوار(مراغه،میاندوآب،بناب،بوکان،مهاباد،عجب شیر و غیره)می باشد!

--------------------------------------------

دفتر مرکزی:ملکان/خیابان امام(ره)/جنب داروخانه دکتر نیری
تلفن: 37826118

شعبه 2:ملکان - خیابان معلم - روبروی شرکت تعاونی مصرف فرهنگیان - کیوسک مطبوعاتی ندای ملکان
تلفن: 37827752

شماره های تماس و فضای مجازی:09144213777 - 09380597600

ایمیل: einaloumalekan@yahoo.com

لینک کانال پایگاه خبری اخبار ملکان در تلگرام:akhbare_malekan@


آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

سردار اسماعیل احمدی‌مقدم ششمین فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در گفت‌و‌گویی با ماهنامه رمز عبور خاطرات و ناگفته‌هایی از دوران دفاع مقدس و دوران مسئولیت خود مطرح کرده است، که بخشی از آنها خواندنی و حاوی مطالب جالبی است که باهم می خوانیم:

از قضیه دیدار با آقای خاتمی بگویید؟

یک بار به عنوان فرمانده نیروی انتظامی رفتم دیدن آقای خاتمی. انتخابات شده بود و آقای احمدی‌نژاد انتخاب شده بود ولی ایشان هنوز رئیس‌جمهوری بود و بدون اینکه حرفی بزنم و بی‌مقدمه دو موضوع را مطرح کرد که اولاً از شما عذرخواهی می‌کنم، چون خدمت آقا رفتم و گلایه کردم چرا شما را به عنوان فرمانده نیروی انتظامی انتخاب کرده‌اند. دلیلش این است که شنیده بودم در انتخابات نهم ریاست جمهوری مداخلات داشتید و این موضوع را به آقا عرض کردم. ایشان گفتند اشتباه می‌کنید آن کسی که شما می‌گویید آقای میراحمدی و ایشان احمدی مقدم است. قانع شدم. کما اینکه آقای هاشمی بابت انتخابات از من به دادسرای نظامی شکایت کرد. بعداً دادسرای نظامی به من منع پیگرد داد.

دوم اینکه می‌دانید چرا ما شکست خوردیم؟ آقای خامنه‌ای تا سال ۷۸ خیلی از ما حمایت کرد و خیلی کمک دولت بود. از سال ۷۸ مشکوک شد، نه به من، بلکه به آقایانی که با من بودند و نشریات را بستند و با هر کسی که حرف زد، برخورد کردند. تا سال ۷۸ حمایتشان از ما کامل بود. چرا این اتفاق برای دوستان‌مان افتاد؟ به دوستان‌مان گفتم دو اشتباه کردند، یکی اینکه فکر کردند «اسلامی» را از «جمهوری اسلامی» بردارند مشکل حل می‌شود. می‌خواستند اسلامی را بردارند و فقط جمهوری بماند. دوم خطای بزرگ‌تری بود که مردم اینجا را تحمل نکردند و از ما جدا شدند. آن هم اینکه برای تحقق این امر دنبال خارج هم رفتند. نکته زشتش همین جا بود که رفتند از خارج هم کمک بگیرند. گفت یک وقتی به آقای بهزاد نبوی و سایرین گفتم فکر می‌‌کنید اگر نیروهای اپوزیسیون خارج را برداشتید و آوردید داخل می‌گویند دست شما درد نکند؟ اینها به شما خواهند گفت بیایید بروید ته صف. همین شما ما را ۲۵ سال عقب انداختید. ما که بودیم و شما ۲۵ سال ما را عقب انداختید و دارید حرف‌های ما را می‌زنید.

 

آقای خاتمی این حرف‌ها را زد؟

بله، به خودم گفت. ایشان گفت قضیه این بود و موافق هم نبودم، ولی دوستان‌مان این مسیر را انتخاب کردند و رفتند. خاطره‌ای را برایم تعریف کرد که موقع انتخابات خبرگان بود و به آقای خامنه‌ای گفتم افراد را تأیید کنید و سختگیری نکنید، هر کس ولی‌فقیه را قبول دارد و به لحاظ استدلال فقهی ولایت فقیه را قبول ندارد، آن را تأیید کنید. ایشان به من گفت برعکس، هر کس که ولایت فقیه را قبول داشته، اما ولی‌فقیه را قبول نداشته باشد باید تأیید کرد. مصداق ولایت ‌فقیه اشکال ندارد، مهم این است که باید معتقد به ولایت فقیه باشد.

از صحبت‌های آقای خاتمی می‌توانید جمع‌بندی کنید این جریان دنبال چه بود؟ یک بار بعد از قضایای ۸۸ برای روحانیون تهران در سالن اوقاف صحبت کردم، جای دیگر هم گفته‌ام و چیزی نیست که مخفی یا اطلاعات سری باشد. ایشان هم تا حالا تکذیب نکرده است. ولو تکذیب هم کند از نظر من چیزی عوض نمی‌شود، چون گفته است و خودم شنیده‌ام و واسطه‌ای در کار نبود. آنچه گفتم، جمع‌بندی ماجرای ۷۸ است. در ۷۸ جناح تند چپ دخیل بود و کارگزاران و برخی از جناح‌هایشان همراه اینها نبودند، ولی جناح اصطلاحاً بین‌العباسین عباس- از عباس عبدی تا عباس دوزدوزانی که حالا اکبر گنجی، تاج‌زاده، آرمین و تندهای آن طرف آمده‌اند و عباس عبدی وسط افتاده و الان معتدل شده است- دخیل بودند. در اینها کند، تند و وسط وجود داشتند، ولی می‌توانیم بگوییم میانه به سمت تندشان در ماجرای ۷۸ سهم و نقش داشتند.

قبل از پرداختن به قضیه ۸۸، آیا برآوردی قبل از ۸۸ و اتفاقات آن داشتید. فرمودید در سال ۷۸، تندروهای اصلاح‌طلب و دولت اصلاحات حرکت‌هایی را انجام داد که منجر به آن مسائل شد. به عنوان فرمانده نیروی انتظامی برآوردتان از تحرکات آشکار و پنهان سال ۸۸ چه بود؟ آیا فکر می‌کردید کار به اینجا برسد؟

آقای احمدی‌نژاد آدمی چالشی بود و حداقل دو جور شکاف درست کرده که یکی‌اش شکاف نخبه- توده بود. از اول هم اعتقادی به نخبگان خاص نداشت و بارها به من گفته بود اینها ۲ هزار نفرند که اگر بیرون‌شان کنیم، مشکلات نظام حل می‌شود. این کار را هم کرده بود و وزیر، معاون وزیر، استاندار و درشت‌ها را عوض کرده بود و می‌گفت اینها فرسوده و پوسیده‌اند و باید عوض شوند. بعد از سال ۸۸ و در دور دوم نگاهش عوض شد. دقیقاً خاطرم نیست چه سالی بود، ولی بعد از ۸۸ بود با او که صحبت می‌کردم، متوجه شدم خیلی تغییر کرده است. آن سال‌ها به من می‌گفت آن ۲ هزار نفر را بریزیم بیرون یا بالای شهری‌ها، دانشگاهی‌ها و تریبون‌دارها همیشه از این حرف‌ها می‌زنند باید ببینیم مردم چه می‌گویند، ولی از دور دوم به بعد می‌گفت رأی در روستا و شهرستان است، ولی آنکه اثر می‌گذارد و بوق و بلندگو دارد، در تهران است.

از او پرسیدم چرا شما اینقدر تغییر کرده‌ و دنبال هنرپیشه یا فلانی راه افتاده‌ای؟ چرا خطت را عوض کردی؟ گفت رأی را آنها می‌دهند، ولی کشور را اینها اداره می‌کنند و اداره کشور دست اینهاست. نمی‌توانیم اینها را نادیده بگیریم باید این طرف را هم در نظر بگیریم. در واقع تغییر راهبردی داشت. می‌خواست این شکاف را ترمیم کند، ولی کسی این را از ایشان نمی‌پذیرفت و دیگر تمام شده بود.

دومین شکاف را با چپ‌ها داشت. همیشه تلاشش بر دوقطبی کردن بود. دوقطبی با چه کسانی؟ با همین‌ها، با نماد هاشمی- خاتمی مخصوصاً هاشمی. مطرح کردن غارتگر، اشرافیت، اشرافیت سیاسی، فساد و… و بر این موضوع سوار شدن. روز اول فتنه ۸۸ با آقای مشایی رفت مسکو و برگشت…

دوشنبه ۲۵ خرداد بود

همین‌طور است. روزی که برگشته بودند از ساعت ۶ در دفترش جلسه بود. رفتم دیدم هیچ کس نیامده است و فقط من بودم. بعد از من، آقای حسین طائب رسید. قبل از آمدن آقای طائب، ایشان گفت: «چه خبر؟» گفتم: «خیابان‌ این جوری بود.» گفت: «خیلی خوب شد. دایره را تکان دادیم و اضافات و آشغال‌ها رو آمد. با آنها برخورد کنید و همه را جمع کنید ببرید. بروید خاتمی و بقیه را دستگیر کنید و شر همه را کم کنید و بروید.» گفتم: «مرد حسابی! چه می‌گویی؟ می‌روی مصاحبه و سخنرانی می‌کنی و می‌گویی خس و خاشاک و آت و آشغال. الان همه به خیابان‌ها ریخته‌اند و بحران است و نمی‌شود قضیه را به این سادگی جمع کرد و حالا می‌گویی بگیرید ببرید و تمام؟!» خیلی ناراحت و تند شدم و گفتم: «حالا اینها به کنار، برای چه می‌روی آنجا مشایی را با خودت می‌بری؟» پرسید: «چرا؟» گفتم: «علما نسبت به او موضع دارند و با این کارت انگشت در چشم علما می‌کنی. چرا حالا که او را می‌بری وسط این فتنه، جلوی دوربین می‌بریش که همه او را ببینند؟ باید الان اوضاع را آرام کنیم و داری برعکس عمل می‌کنی.» بعد از ما آقای طائب آمد و قدری آهنگ صدا و موضعم را تغییر دادم. زمینه‌ها برای این شرایط فراهم بود. یکی‌اش آزرده خاطری نخبگان و دیگر اینکه خارج به دلیل موضعگیری‌های ایشان در برابر هولوکاست و… و پس زده شدن جریان شبه لیبرال و لیبرال در کشور ناراضی بود. طبیعتاً حتی اگر اصلاح‌طلب‌ها را مطلوب خودش نداند، بین بد و بدتر آنها را انتخاب می‌کند. آنچه گفتم، زمینه‌های اجتماعی در سطح نخبگان بود نه جامعه.

از آن طرف کلاس‌های آزاد برای خبرنگارهای زنجیره‌ای در دوبی برگزار می‌شد که مسئول برگزاری آنها دختر معاون اول رئیس‌جمهوری وقت امریکا، دیک‌چنی بود. در واقع در آنجا جنگ نرم را آموزش می‌دیدند که اطلاع و نفر داشتیم چه کسانی و کجا می‌روند. اسامی افرادی که در آن دوره‌ها شرکت می‌کردند، معلوم بود. این کلاس‌ها به عنوان کلاس خبرنگاری بود و کاملاً هم معلوم بود چه کسی دارد می‌فرستد. ما روی مسأله سوار بودیم. افرادی که از خارج می‌آمدند و جاسوس‌هایی که به اسم اندیشه آزاد سفرهایشان را شروع کردند، روشن بود. از ۶ ماه قبل تلویزیون بی.بی.سی راه افتاد. پیش از این بی.بی.سی فارسی نداشتیم.

آقای احمدی‌نژاد اصلاً تنش در انتخابات را قبول نداشت؟

خودش را از پیش برنده می‌دانست. حتی به من گفته بود تلاش کنید خاتمی به میدان بیاید و یک بار برای همیشه پرونده‌اش جمع شود و برود پی کارش. نظرش این بود که آنها باید یک بار شکست بخورند، تمام شوند و بروند. گفتم آقای احمدی‌نژاد انتخابات پیش رویمان پر چالش است. اول اینها را رقیب نمی‌دانست و باور نداشت. وقتی موسوی شروع به سفر به استان‌های مختلف کرد.

یک ویژگی برای اردوکشی‌های خیابانی قبل از انتخابات را ‌می‌گویم. در آن مقطع خیلی مدارا کردیم و از همان جا قرائنی بود که آنها دارند تمرین لشکرکشی می‌کنند. تیپ افرادی که می‌آمدند بتدریج در روزهای بعدی ریزش پیدا کردند و کم شدند تا اینکه رسید به روز قدس.

جمعیت ریزش یافته بود و تقریباً می‌توانیم بگوییم ضد انقلاب و قدری هم چپ‌های تند و رادیکال آمده بودند. فیلم‌ها و عکس‌هایشان موجود است و کاملاً مشخص هستند. معلوم بود اینها به این راحتی نمی‌خواهند دست بردارند. بعد از تحلیف و صحبت‌های آقا برایشان مسلم شد که احمدی‌نژاد هست و کاریش نمی‌توانند بکنند، چون تا قبل از آن بعضی از دوستان خودی امیدواری‌هایی می‌دادند. یادم هست آقایان توکلی و لاریجانی که البته آقای توکلی اظهار نمی‌کرد، ولی آقای لاریجانی رفتارهای شائبه‌آفرین داشت، مثلاً اجازه بدهید بروند فلان جا سخنرانی کنند یا چه اشکالی دارد در استادیوم آزادی جمع شوند؟ نمی‌خواهم بگویم چه کسانی گفته‌اند، استدلال‌شان این بود که بد چیزی هم نشد. اگر این انتخابات ابطال شود، میرحسین به دلیل فتنه‌آفرینی‌اش و احمدی‌نژاد به خاطر رفتارهای سوءاش رد صلاحیت می‌شوند و هر کس رئیس‌جمهوری شود، به نفع مملکت خواهد بود. از بین چه کسانی؟ سایر کاندیداهایی که باقی می‌مانند. کروبی، میرحسین و احمدی‌نژاد رد صلاحیت می‌شوند و این سه را اوت کنیم و رئیس‌جمهوری از بین باقی‌مانده‌ها انتخاب می‌شود. گفتیم این چه حرفی است که می‌زنید؟! مگر چنین چیزی ممکن است؟ بعضی از دوستان خودی که با آن طرف هم نبودند، فکر می‌کردند الان فرصت خوبی است که از شر احمدی‌نژاد و بقیه با هم خلاص شوند. دعوای دوستانمان در مجلس با آقای لاریجانی از همین نقطه است، چون آقای لاریجانی با هر دو طرف موضع داشت. رفتار ناصوابی است که ایشان را به آن سمت هل بدهند، مثل کاری که احمدی‌نژاد با آقای ناطق نوری کرد و او را به آن سمت هل داد. از این هل دادن‌ها کسی نفعی نمی‌برد. با صحبت آقا، تکلیف امثال آقایان لاریجانی، توکلی و…- که ضد احمدی‌نژاد بودند- روشن شد. آن طرف هم خیالش راحت شد که احمدی‌نژاد هست. از اینجا دنبال این بود مشروعیت نظام را به چالش بکشد که این رفتار ضد انقلابی است. وقتی گفته‌ای تقلب باید بیایی اثبات کنی و چون نمی‌توانی مثل آقای آخوندی که در جلسات اعلام می‌کرد رأی‌ها درست است و ما به مقدمات انتخابات ایراد داریم. ما هم گفتیم اگر ایراد به مقدمه انتخابات دارید چرا از قبل نگفتید؟ چرا گفتید من بُردم؟ معلوم بود قضیه طولانی و فرسایشی می‌شود. البته تابستان رکودی ایجاد می‌کند. پس از آن ۳۰ خرداد و ۱۸ تیر را داشتیم.

****

واکنش دفتر احمدی نژاد به اظهارات احمدی مقدم / کذب است
دفتر احمدی نژاد در واکنش به سخنان روز گذشته اسماعیل احمدی مقدم ، اظهارات وی را تکذیب کرد.

به گزارش آذرقلم، سردار اسماعیل احمدی‌ مقدم در گفت‌ و‌گویی با ماه نامه رمز عبور خاطرات و ناگفته‌ هایی از دوران مسوولیت خود را مطرح کرده و مطالبی درباره احمدی نژاد و اتفاقات سال ۸۸ مطرح کرده بود که با واکنش دفتر رییس دولت نهم و دهم رو به رو شد.

براساس این گزارش متن اطلاعیه روابط عمومی دفتر رئیس دولت‌های نهم و دهم به شرح زیر است:

بسم ا… الرحمن الرحیم
از آنجا که برخی از رسانه ها به نقل از آقای اسماعیل احمدی مقدم فرمانده سابق نیروی انتظامی، مطالب بی اساسی را در موضوع انتخابات سال ۱۳۸۸ و حوادث بعدی آن به دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور سابق منتسب کرده اند، شایسته تاکید می داند که اینگونه مطالب، کاملا خلاف واقع و نادرست است.

ضمن تکذیب مطالب منسوبه که معلوم نیست با چه هدف و انگیزه ای اعلام شده است ، تاکید می نماید که افرادی با مسئولیت های ایشان، اساسا در جایگاه ارائه مشورت به رئیس دولتهای نهم و دهم در موضوعات سیاسی و انتخاباتی قرار نداشتند. گرچه سیاق مطالب نگارش شده نیز به روشنی حاکی از بی پایه و اساس بودن آن است.

انتظار می رود رسانه ها در انتشار مطالب و افراد در نسبت دادن مطالب به دیگران ، موازین قانونی و اصول اخلاقی را رعایت کنند.

روابط عمومی دفتر رییس دولت‌های نهم و دهم

 منبع: پایگاه خبری آذرقلم


  • ۹۴/۰۶/۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
    سیاوش عینالو

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی