وبلاگ پایگاه خبری اخبار ملکان و دوهفته نامه فرهنگی اجتماعی ندای ملکان

لینک کانال اخبار ملکان و نشریه ندای ملکان در تلگرام:akhbare_malekan@

لینک کانال اخبار ملکان و نشریه ندای ملکان در تلگرام:akhbare_malekan@

وبلاگ پایگاه خبری اخبار ملکان و دوهفته نامه فرهنگی اجتماعی ندای ملکان

چاپ آگهی های:دولتی،تبلیغاتی ،ثبتی،دادگستری،مفقودی،مزایده و مناقصه،پیام های تبریک،تقدیروتشکر،تسلیت،عکس دانش آموزان ممتاز و غیره در نشریه ندای ملکان و سایر روزنامه های سراسری و کثیرالانتشار (با قیمت مناسب و در عرض 48 ساعت)پذیرفته می شود.

توجه: نشریه ندای ملکان هر دو هفته یکبار به همراه آخرین اخبار و رویدادهای منطقه،در تیراژ بالا و در صفحات رنگی و سیاه و سفید منتشر و در ادارات دولتی،شعب بانک ها،مدارس،نماز جمعه،جلسات و مراسمات دولتی،کتاب فروشی ها و سطح بازار شهر ملکان به طور رایگان توزیع می گردد و بهترین،گسترده ترین و ارزان ترین وسیله برای تبلیغ محل کسب و کار اصناف محترم شهر ملکان و سایر شهرهای همجوار(مراغه،میاندوآب،بناب،بوکان،مهاباد،عجب شیر و غیره)می باشد!

--------------------------------------------

دفتر مرکزی:ملکان/خیابان امام(ره)/جنب داروخانه دکتر نیری
تلفن: 37826118

شعبه 2:ملکان - خیابان معلم - روبروی شرکت تعاونی مصرف فرهنگیان - کیوسک مطبوعاتی ندای ملکان
تلفن: 37827752

شماره های تماس و فضای مجازی:09144213777 - 09380597600

ایمیل: einaloumalekan@yahoo.com

لینک کانال پایگاه خبری اخبار ملکان در تلگرام:akhbare_malekan@


آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

آقای نماینده رسما عذرخواهی کنید!/

سه شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۵۷ ق.ظ
  • تاریخ انتشار خبر :سه شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۴ | کد خبر : 50116
  • پرینت

    آذرقلم: کتک خوردن خبرنگار ایران از یک نماینده مجلس جز این که به لحاظ اخلاقی، اوج بی‌فضیلتی یک نماینده را در افکار عمومی به تماشا می‌نهد، از بی‌پناهی قشر خبرنگار هم خبر می‌دهد.

    نگارنده: سید ابوالحسن مختاباد

    آذرقلم: کتک خوردن خبرنگار ایران از یک نماینده مجلس جز این که به لحاظ اخلاقی، اوج بی‌فضیلتی یک نماینده را در افکار عمومی به تماشا می‌نهد، از بی‌پناهی قشر خبرنگار هم خبر می‌دهد.

    نگاهی به تاریخ روزنامه‌نگاری نشان می‌دهد که وجود یک سندیکا یا نهاد صنفی یا مجموعه‌ای که هویت صنفی داشته باشند و نسبت به چنین آسیبی بر همکار و هم صنف خود دردی مشترک را حس کنند، در چنین مواقعی تا چه اندازه می‌تواند در مقابله با چنین پدیده‌ زشتی کارگشا باشد و درسی بدهد به چنین افرادی تا حداقل دیگران در خاطر داشته باشند که با روزنامه‌گاری که کارش پرسش و پاسخ است و سلاحش قلم نباید برخوردهایی این چنینی صورت داد و لهیب صفت نهیب های مهیب برکشید و کشیده بر صورت روزنامه‌نگار نشاند.

    این که می‌گویم درد مشترک دقیقا به این معناست که برای یک لحظه باید خود را به جای روزنامه‌نگار ایران قرار داد که در حال پرسش و پاسخ است و احتمالا به دلیل جسارت های روزنامه‌نگاری حتی لحن او هم شاید تند شده باشد، که باز هم برای یک مسئول و نماینده که خود را آدم با تجربه‌ای می‌داند، این موارد باید طبیعی باشد و نباید سبب شود که از کوره در برود و چنین حرکت ناشیانه‌ و دور از ادب و منش یک نماینده را بروز دهد. در چنین وضعیتی است که ناگهان روزنامه‌نگار متوجه می‌شود به جای حرف برخورد فیزیکی با او صورت گرفته است . در حالی که نهایت عکس‌العمل از یک فرد مسئول در چنین مواقعی که حتی نمی‌خواهد پاسخی بدهد ، ارجاعشان به روز دیگر و حتی مسکوت گذاشتن پاسخ است.

    این که یک نماینده مجلس با این همه تجربه‌ای که خود مدعی است، و علاوه بر آن از نظر سنی هم در جای پدر آن روزنامه‌نگار نشسته است؟ قدرت کنترل احساسات خود را ندارد باید در صلاحیت‌های نمایندگی او هم تردید‌های جدی روا داشت.

    دقیقا نمی‌دانم که چه باید کرد که از یک سو این گونه حرکت‌های دستمایه برخی بهره‌برداری‌های سیاسی از سوی گروه‌ها و افراد مختلف نشود و از سوی دیگر چنان درس عبرتی به این نماینده داده شود که کسی دیگر جرات و جسارت چنین توهین آشکاری را به صنف روزنامه‌نگاران صورت ندهد.

    یک مورد از این گونه برخورد‌ها را نگارنده شخصا از زبان همکار روزنامه‌نگار پیشکسوتمان استاد انوشیروان کیهانی زاده شنیدم، زمانی که در روزنامه همشهری فعالیت می‌کردند.

    خاطره البته به سال‌های دهه چهل باز می‌گردد که ایشان از قرار خبری را منتشر کرده بود در روزنامه اطلاعات که با واکنش سرگرد مبصر( ریئس وقت شهربانی) روبرو شد و او را به شهربانی خواست و دستور داده بود که وسط سرش یک خط با ماشین سرتراشی قرار دهند به نحوی که مثل یک جاده راه شیری نشان داده شود!

    هنوز در خاطرم هست که آقای کیهانی زاده با چه آب و تابی در تحریریه این خاطره را بازگو می‌کرد. بازگشت اقای کیهانی زاده به روزنامه اطلاعات و بیان ماجرا و واکنشی که روزنامه اطلاعات و همکاران او نشان دادند به اندازه‌ای بود که یکی دو روز بعد به ریس شهربانی وقت دستور داده شد که رسما عذرخواهی کند و ایشان با حضور در تحریریه روزنامه اطلاعات از این کارش ابراز پشیمانی کرد.

    یا مواردی را که یکی دو تن از استادان پیشکسوت روزنامه‌نگاری در خاطراتشان آوردند مثل مورد ضرب و شتم یک عکاس از سوی بهروز وثوقی که باز هم به دلیل استقامت و پی گیری سندیکای روزنامه‌نگاران این هنرپیشه نامی وادار به عذرخواهی شد و مورد کمتر توهین امامعلی حبیبی، کشتی گیر معروف که زمانی نماینده مجلس بود و از تریبون مجلس اعلام کرد که روزنامه‌نگاران را می‌توان با یک چلوکباب خرید که چنان موجی بر علیه‌اش در مطبوعات ایران به راه افتاد که مجبور به عذرخواهی رسمی شد.

    اگر چه این سال‌ها و در نبود و بسته ماندن در انجمن صنفی روزنامه‌نگاران و بی‌اعتنایی دولت و نهادهای قانونی نسبت به اقدام غیرقانونی دادستان مرتضوی از پلمب کردن در انجمن صنفی ،تحرک و هویت صنفی ما روزنامه‌نگاران، به ضعف و فتور و سستی کشیده شده است،‌اما به گمانم این ماجرا می‌تواند سنگ محکی باشد برای همه ما که نسبت به چنین حرکت زشتی واکنش نشان دهیم و نه از آن خبرنگار  که از هویت صنفی و تجاوز و تجاسری که به ما شده است دفاع کنیم.

    در این میانه وظیفه نمایندگان کمیسیون فرهنگی مجلس و به خصوص نمایندگانی که سابقه کار روزنامه‌نگاری و مطبوعاتی دارند افزونتر است که از ابزارهای قانونی خود برای فشار بر  این نماینده استفاده کنند و از رسانه‌ای کردن آن هم به دلیل برخی ملاحظات من درآوردی پرهیز نکنند.

    ۹۵/۰۶/۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
    سیاوش عینالو

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی